متن کتاب های موسسه در راه حق (آزمایشی)

در این قسمت که به صورت آزمایشی راه اندازی شده متن کتاب های موسسه جهت مطالعه آنلاین مخاطبان گرامی قرار داده می شود.

شما میتوانید از لیست پایین متن تعدادی از کتاب ها را مطالعه فرمایید.

آنچه در بالا در مورد تفسير «مفاتح» گفتيم چيزى است كه گروه عظيمى از مفسران و علماى لغت پذيرفته اند. در حالى كه بعضى ديگر مفاتح را جمع مِفتح (بر وزن مِنبر به كسر ميم) به معنى كليد دانسته اند و مى گويند كليد گنجهاى قارون آنقدر زياد بود كه چندين مرد زورمند از حمل آن به زحمت مى افتادند. كسانى كه اين معنى را برگزيدند خودشان براى توجيه آن به زحمت افتاده اند كه چگونه اين همه كليد گنج امكان پذير است، به هر حال تفسير اول روشنتر و صحيح تر به نظر مى رسد.

زيرا گذشته از اين كه اهل لغت براى همين كلمه مِفتح نيز معانى متعددى گفته اند، از جمله خزانه يعنى محل جمع آورى مال، و با توجه به اين، معنى اول به واقعيت نزديكتر و دور از هرگونه مبالغه است. و به هر حال اين لغت را با مفاتح كه جمع مِفتاح كه به معنى كليد است نبايد اشتباه كرد.

از اين بحث بگذريم و ببينيم بنى اسرائيل به قارون چه گفتند؟ قرآن مى گويد: «به خاطر بياور زمانى را كه قومش به او مى گفتند: اين همه خوشحالى آميخته با غرور و غفلت و تكبر نداشته باش كه خدا شادى كنندگانِ مغرور را دوست ندارد.» بعد از اين نصيحت چهار اندرز پرمايه و سرنوشت ساز ديگر به او مى دهند، كه مجموعاً يك حلقه پنجگانه كامل را تشكيل مى دهد.

نخست مى گويند: در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را جستجو كن، اشاره به اينكه مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از كج انديشان چيز بدى نيست، مهم آن است كه ببينيم در چه مسيرى به كار مى افتد و اگر به وسيله آن «ابتغاء دار آخرت»[26] شود چه چيزى از آن بهتر است؟ اگر وسيله اى براى غرور و غفلت و ظلم و تجاوز و هوسرانى و هوسبازى گردد، چه چيز از آن بدتر؟

اين همان منطقى است كه در جمله معروف اميرالمؤمنين على(عليه السلام) درباره دنيا به روشنى از آن ياد شده بود: (مَنْ أَبَصَرَبِها بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ اِلَيْها أَعْمَتْهُ) كسى كه به دنيا به عنوان يك وسيله بنگرد چشمش را بينا مى كند و كسى كه به عنوان هدف نگاه كند نابينايش خواهد كرد.[27]

و قارون كسى بود كه با داشتن آن اموال عظيم قدرت كارهاى خير اجتمائى فراوان داشت ولى چه سود كه غرورش اجازه ديدن حقائق را به او نداد. در نصيحت دوم مردم افزودند: سهم و بهره ات را از دنيا فراموش نكن اين يك واقعيت است كه هر انسان سهم و نصيب محدودى از دنيا دارد، يعنى اموالى كه جذب بدن او يا صرف لباس و مسكن او مى شود، مقدار معينى است و اضافه بر آن به هيچ وجه قابل جذب نيست و انسان نبايد اين حقيقت را فراموش كند. مگر يك نفر چقدر مى تواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسكن و چند مركب مى تواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند كفن با خود مى تواند ببرد؟ پس بقيه خواه نا خواه سهم ديگران است و انسان امانت دار آنها.

اشتراک نشریات رایگان

سامانه پاسخگویی