اسب به شدّت سر خود را به زمين مى زد و شيهه مى كشيد و اشك مى ريخت، به گونه اى كه همه حاضران را به تعجّب واداشت. اسب باوفا، در كنار خيمه ها جان داد. تاريخ نويسان گفته اند آن اسب، اسب رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و آخرين مَركَب امام حسين(عليه السلام) بود.
غارت لباسها و وسايل امام
پس از شهادت امام و جدا كردن سرِ مقدسِ آن حضرت، لشكريان عمربن سعد، لباس ها و اسلحه امام را ربودند.
«پيراهن» امام را «اسحاق بن حيوة حَضْرَمى» برداشت و پوشيد; كه به مرض پيسى (بَرَص، لكه هاى سفيدى كه در بدن به وجود مى آيد) مبتلا شد و همه موهاى بدنش ريخت.
«سراويل» (شلوار، زيرجامه) امام را «اَبْجَربن كَعْب تَميمى» برداشت; كه پاهايش خشك شد.
«عمّامه» امام را «اَخْنَس بن مَرْثَد» يا «جابِرِبن يَزيد» برداشت و به سر خود بست; كه ديوانه شد.
«نَعلين» امام را «اَسْوَدبن خالِد» برداشت و «انگشتر» امام را «بَجْدَل بن سَليم» برداشت; كه براى ربودن انگشتر امام، انگشت آن حضرت را قطع كرد. «زِره» امام را «عمربن سعد» برداشت و «شمشير» امام را «جميع بن خلق» يا «اَسْوَدبن حَنْظَلَه» برداشت.
دشمنان بى دين و خونخوار، بدن آن حضرت را برهنه كردند و هر چه داشت دزديدند.
غارت خيمه ها
سپاهيان ستمگر، بعد از جدا كردنِ سر مطهّر امام، به خيمه ها هجوم آوردند، حَرَم امام را غارت كردند و سپس خيمه ها را آتش زدند. تمام وسايل و حتّى گوشواره هاى كودكان و زنان را دزديدند. دشمنان بى دين، لباسهاى بعضى از زنان را ربودند. زنان و بچّه ها را با پايين نيزه مى زدند و آنها به يكديگر پناه مى بردند.