و علاج آن رجوع است به آيات[45] و اخبارى كه در مذمّت آن وارد شده; پس از آن تفكّر و تأمّل كردن در اينكه، اگر كسى غيبت تو را در نزد تو گويد چگونه آزرده و خشمناك مى شوى و مقتضاىِ شرف ذات آن است كه راضى نباشى از براى غير آنچه را كه از براى خود نمى پسندى.
و بعد از اينها متوجّه زبان شدن و تأمّل در سخنان است. و عمده سعى در قطع كردن مايه و منشأ غيبت است كه غالباً يا غضب است و يا عداوت و كينه، و يا حسد و يا محضِ مزاح و مُطايبه و يا قصد سُخريّه و استهزاء و يا فخر و مباهات و امثال اينهاست.
كَلِمَةٌ فىِ ذَمِّ الْكِذْبِ
] نكوهش دروغ گوئى [
دروغ گوئى صفتى است كه آدمى را خوار و بى آبرو و بى اعتبار مى كند و سرمايه انفعال و خجالت و سياه روئى دنيا و آخرت است.
آيات و اخبار در خباثت اين صفت بسيار است، و در حديث نبوى(صلى الله عليه وآله وسلم) است كه: هرگاه مؤمنى بدون عذر شرعى دروغى گويد هفتاد هزار فرشته بر او لعنت مى كنند، و از دل او بوى گندى بيرون آيد و بالا رود تا به عرش رسد. پس لعنت كند او را حَمَله عرش، و حق تعالى، به واسطه آن يك دروغ، گناه هفتاد زنا بر او نويسند كه آسان ترين آنها مثل آن است كه كسى با مادر خود زنا كند.[46]
و از اخبار ديگر مستفاد مى شود كه: دروغ گو ايمان ندارد و روى او سياه است[47]و دروغگو از شرابخوار بدتر است.[48]