پس اى جان من ;
خور و پوش و بخشاى و راحت رسان *** نگه مى چه دارى ز بهر كسان
زر و نعمت اكنون بده كان تست *** كه بعد از تو بيرون ز فرمان تست
تو با خود ببر توشه خويشتن *** كه شَفقت نيايد ز فرزند و زن
غم خويش در زندگى خور كه خويش *** به مرده نپردازد از حرص خويش
به غم خوارگى چون سر انگشت تو *** نخارد كسى در جهان پشت تو
تَكْمِلَةٌ لَطيفَةٌ …ــ…
اى عزيز «مال از بهر آسايش عمر است، نه عمر از بهر گرد كردن مال!
چنانچه عاقلى را پرسيدند: كه نيك بخت كيست و بدبخت چيست؟
گفت: نيك بخت آنكه خورد و كِشت و بدبخت آنكه مُرد و هِشت.