*حق حج :آنست كه بدانى اين كار به درگاه خدا رفتن و فرار به سوى او از گناهان است، و وسيله پذيرش توبه تو و انجام فريضه اى است كه خداوند بر تو واجب ساخته.
*حق روزه :آنست كه بدانى روزه پرده اى است كه خداى بزرگ بر زبان و گوش و چشم و شكم و عورت تو كشيده، تا به وسيله آن ترا از آتش حفظ كند، و اگر روزه را واگذارى پرده خدا را بر خويش پاره كرده اى.
*حق صدقه :آنست كه بدانى آن ذخيره تو نزد پروردگارست، و سپرده اى است كه نيازى به گواه بر آن ندارى; اگر اين را بدانى اطمينانت به آنچه در پنهان به خدا مى سپارى بيشتر خواهد بود از آنچه در آشكار به وديعت مى دهى. و بايد بدانى كه صدقه در دنيا بلاها و بيمارى ها را از تو باز مى دارد و در آخرت آتش دوزخ را.
*حق قربانى :آنست كه به آن خداى بزرگ را بخواهى نه آفريدگان را، و به وسيله آن جز رحمت خدا و نجات خود را در رستاخيز نخواهى
*حق معلم :بزرگ داشتن اوست، و مؤدّب بودن در مجلس او، و نيكو گوش كردن سخن او، و روى آوردن به او، و بايد آواز خويش بر او بلند نكنى، و اگر كسى از او چيزى پرسد تو پاسخ ندهى تا او پاسخ دهد، و در مجلس او با كسى سخن نگويى و نزد او كسى را غيبت نكنى و اگر بد او را نزد تو بگويند از او دفاع كنى، و زشتى هاى او را بپوشانى، و خوبى هايش را آشكار سازى، و با دشمنش همنيشين نشوى، و دوست او را دشمن نباشى; پس اگر بدين وظايف عمل كنى فرشتگان گواهى مى دهند كه تو براى خدا قصد او كرده اى و دانش او آموخته اى، نه براى مردم.
*حق دانش آموز :حق آنان كه از تو دانش مى آموزند آنست كه بدانى خداى بزرگ با دانشى كه به تو داده و گنج هاى آن را بر تو گشوده، تو را سرپرست آنان قرار داده است; پس اگر مردمان را نيك بياموزى، و بر آنان درشتى نكرده و خشمگين نشوى خدا فضل خويش را بر تو افزون سازد، و اگر مردم را از دانش خود بازداشتى يا با آنان درشتى كردى، بر خداست كه روشنايى دانش را از تو باز گيرد و تو را از نظرها بياندازد.