- اخلاق اسلامى
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
- 11
- 12
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- 18
- 19
- 20
- 21
- 22
- 23
- 24
- 25
- 26
- 27
- 28
- 29
- 30
- 31
- 32
- 33
- 34
- 35
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- 41
- 42
- 43
- 44
- 45
- 46
- 47
- 48
- 49
- 50
- 51
- 52
- 53
- 54
- 55
- 56
- 57
- 58
- 59
- 60
- 61
- 62
- 63
- 64
- 65
- 66
- 67
- 68
- 69
- 70
- 71
- 72
- 73
- 74
- 75
- 76
- 77
- 78
- 79
- 80
- 81
- 82
- 83
- 84
- 85
- 86
- 87
- 88
- 89
- 90
- 91
- 92
- 93
- 94
- 95
- 96
- 97
- 98
- 99
- 100
- 101
- 102
- 103
- 104
- 105
- 106
- 107
- 108
- 109
- 110
- 111
- 112
- 113
- 114
- 115
- 116
- 117
- 118
- 119
- 120
- 121
- 122
- 123
- 124
- 125
- 126
- 127
- 128
- 129
- 130
- 131
- 132
- 133
- 134
- 135
- 136
- 137
- 138
- 139
- 140
- 141
- 142
- 143
- 144
- 145
- 146
- 147
- 148
- 149
- 150
- 151
- 152
- 153
- 154
- 155
- 156
- 157
- 158
- 159
- 160
- 161
- 162
- 163
- 164
- 165
- 166
- 167
- 168
- 169
- 170
- 171
- 172
- 173
- 174
- 175
- 176
- 177
- 178
- 179
- 180
- 181
- 182
- 183
- 184
- 185
- 186
- 187
- 188
- 189
- 190
- 191
- 192
- همه صفحات
شكى نيست در اين كه صفات در صورتى اخلاقى هستند كه ظهور فعلى آنها جنبه ارادى و اختيارى داشته باشد. و اگر ظهور فعلى آنها جبرى و تكوينى باشد داخل در خَلْق و آفرينش انسان خواهد بود. و شكى نيست كه تا موجودى قابليت خَلْقى و وجودى در داشتن يك خاصيت نداشته باشد، هرگز ملازم و همراه با آن صفت و خاصيت نخواهد شد. بنابراين صفات اخلاقى از جهتى ذاتى و از جهتى ديگر عرضى اند. از آن جهت كه وجود استعدادى آنها در نفس است و خاصيت ذاتى نفس است، صفات ذاتى و از آن جهت كه ظهور فعلى آنها در شعاع انديشه، معرفت، اراده و انتخاب پيدا مى شود عرضى اند. گرايش و ميل به صفات فضيلت امرى استعدادى در مرتبه انسانى است، ميل به جود، مروّت، شرف، عرّت، عبوديّت خدا، حلم، وقار، ايمان به خدا و آخرت، ايثار، گذشت، انصاف، عدل و... در مرتبه انسانى نفس وجود دارد. اين گرايش و ميل، تكوينى است و لكن ظهور فعلى آنها در نفس كه سبب زينت مرتبه انسانى مى شود; ارادى و اختيارى است. بنابراين وجود فعلى صفات، عرضى است.
مراقبت و توجه به آنها سبب بقايشان در نفس و نبود مراقبت و التفات لازم موجب ضعف و چه بسا نفى فعلى آنها مى شود. و امّا گرايش و ميل به صفات رذيلت در مرتبه انسانى نفس وجودى ندارد و در صورتى كه گرايشهاى غريزى و حيوانى ر امستقل از خواستهاى انسانى ملاحظه كينم; به جهت اين كه امورى تكوينى هستند و به صورت طالب ارضاء خواسته هاى خود مى باشند توصيف به رذيلت نمى شوند و نيز ارضاء آنها در حدود قوانين عقلى و شرعى سبب مى شود كه فعليّت اين نوع ميلها و گرايشها رنگ انسانى پيدا كند وفضليت محسوب شود، تنها در يك صورت فعليّت اميال حيوانى وصف رذليت پيدا مى كند و آن زمانى كه همراه با مرتبه انسانى ملاحظه شود و با ارزشهاى انسانى سنجيده و مقايسه شود و به جاى آن كه وسيله جهت ارتقاء مرتبه انسانى و ارزشهاى والاى آن باشد. التى عليه آنها قرار گيرد و در عبارتى كوتاه ارضاء خواسته ها و اميال و غرايز حيوانى از حدود قوانين شرع و عقل خارج شود، اينجاست كه ظهور فعلى آنها وصف رذيلت پيدا مى كند وبرخى از صفات قبح ذاتى دارند و به اين معنا كه رذيله بودن آنها عرضى نيست.